حالت سیاه
04-05-2024
Logo
رياض الصالحين - درس : 048 - هدف از طرح این آیات و احادیث در گفتگوی امروز ما
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

 الحمد لله رب العالمين ، والصلاة والسلام على سيدنا محمد الصادق الوعد الأمين .

معانی این آیات :

 

1- حق یگانه است :

امام نووی رحمه الله در کتابش ریاض الصالحین بابی به نام: النهی عن البدع و محدثات الامور دارد که در آغاز آن برخی آیات مربوط به این موضوع را آورده است. خداوند می فرماید:

﴿ ﴿فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ﴾ 

 (و بعد از حقيقت جز گمراهى چيست) ﴾

[ [يونس: 32] ]

حق یگانه است و چند خدا وجود ندارد. میان دو نقطه تنها یک خط راست می توان رسم کرد. اگر بکوشی که یک خط راست دیگر رسم کنی دقیقا روی همان خط نخست خواهد بود. حق نیز یگانه است و چند تا نمی شود. ماسوای حق ناحق است. آیه کریمه دلیلی قطعی بر این حقیقت است. خداوند می فرماید:

﴿ ﴿فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ﴾ 

 (و بعد از حقيقت جز گمراهى چيست) ﴾

[ [يونس: 32] ]

افزودن چیزی بر دین گمراهی است. هر گونه حذف از دین گمراهی است. هر تاویل نادرستی و هر بدعتی و هر چیز جدیدی گمراهی است زیرا این دین از نزد خالق است و خداوند عزوجل می فرماید:

﴿ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً﴾ 

 (امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت‏ خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم) ﴾

[ [مائده: 3] ]

برای اینکه دین مانند آغاز ادامه یابد نباید به آن اضافه یا از آن کم شود. و دلیل روشن است: این رودها
 به سرچشمه ی رود بروید. آب گوارا، شیرین، پاک، زلال وجود دارد. به مصب رودخانه بروید آب های سیاهی وجود دارد. از اینکه بسیاری به آنجا آمده اند سیاه شده است. بنابراین خداوند می فرماید:

﴿ ﴿فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ﴾

 (و بعد از حقيقت جز گمراهى چيست) ﴾

[ [يونس: 32] ]

نکته ی جالب توجه اینکه: خداوند سبحان حق را یکی و باطل را گوناگون قرار داده است. همان طور که میان دو نقطه یک خط راست بیشتر نمی توان کشید میان دو این دو نقطه اما می توان خطوط خمیده و شکسته و منحرف فراوانی کشید. باطل گوناگون است. اما حق یگانه است. بنابراین خداوند می فرماید:

﴿ ﴿يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾ 

 (آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مى ‏برد) ﴾

[ [بقره: 257] ]

چرا نفرمود: آنان را از تاریکی ها به نورها خارج می سازد؟ جمع مقابل جمع باید باشد. اما نور یکی است خداوند می فرماید:

﴿ ﴿يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾ 

 (آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مى ‏برد) ﴾

[   [بقره: 257] ]

تاریکی گناه و تاریکی غفلت و تاریکی نافرمانی و تاریکی شهوت و روی گرداندن این ها همه تاریکی های فراوانی است و دلیل دیگر:

﴿ ﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ﴾ 

 (و [بدانيد] اين است راه راست من پس از آن پيروى كنيد و از راه ‏ها[ى ديگر] كه شما را از راه وى پراكنده مى‏ سازد پيروى مكنيد) ﴾

[ [انعام : 153] ]

بنابراین: حق یگانه است. به همین دلیل نبردی میان دو حق نیست. زیرا حق یکی است. میان حق و باطل نبردی طولانی است زیر خداوند با حق است اما میان دو ناحق هرگز پایان نمی پذیرد این آیه نخست:

﴿ ﴿فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ﴾

 (و بعد از حقيقت جز گمراهى چيست) ﴾

[ [يونس: 32] ]

 می فرماید:

﴿ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً﴾ 

 (امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت‏ خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم) ﴾

[ [مائده: 3] ]

کمیت عددی است و کیفیت نوعی است . تعداد مسائلی که دین به آن می پردازد تام و راه پرداختن به آن کامل است. و این دین خداوند است که زیاده پذیر نیست و اصلاح پذیر و تاویل نادرست و تقسیم پذیر نیست. دین خدا است . دینی کامل و مطلق. خداوند می فرماید:

﴿ ﴿فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ﴾ 

 (و بعد از حقيقت جز گمراهى چيست) ﴾

[ [يونس: 32] ]

 و:

﴿ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً﴾ ﴾

[ [مائده: 3] ]

2- قرآن دلیلی است براینکه از نزد خدا است :

آیه دوم این فرموده الهی است:

﴿ ﴿مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ﴾

 (ما هيچ چيزى را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكرده‏ ايم) ﴾

[       [انعام: 38] ]

 خداوند فراموش نمی کند. می فرماید:

﴿ ﴿لَا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنْسَى﴾ 

 (پروردگارم نه خطا مى ‏كند و نه فراموش مى ‏نمايد) ﴾

[    [طه : 52] ]

انسان گاهی قانونی می نویسد و گروهی از مردم را فراموش می کند و قانون شامل آنان نمی شود. گاهی این قانون را اصلاح می کند و پاره ای از آن بدون اصلاح فراموش می شود. گاهی اتفاق می افتد که بسیاری از موارد زیر عنوان آن قانون قرار نمی گیرد. قانون ساخته ی انسان است. اما این قرآن از سوی خالق انسان است. و خداوند سبحان می فرماید:

﴿ ﴿لَا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنْسَى﴾ 

 (پروردگارم نه خطا مى ‏كند و نه فراموش مى ‏نمايد) ﴾

[   [طه : 52] ]

 بنابراین آیه نخست:

﴿ ﴿فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ﴾ 

 (و بعد از حقيقت جز گمراهى چيست) ﴾

[ [يونس: 32] ]

 و آیه دوم:

﴿ ﴿مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ﴾

 (ما هيچ چيزى را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكرده‏ ايم) ﴾

[ [انعام: 38] ]

بنابراین: این قرآن کریم که پیش از هزار وچهارصد سال برای ما آمده است با پیشرفت گسترده علوم تناقض قرآن کریم هرگز رخ نداده است. زیرا سخن آفریننده انسن است. خداوند می فرماید:

﴿ ﴿وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَةً﴾

 (و اسبان و استران و خران را [آفريد] تا بر آنها سوار شويد و [براى شما] تجملى [باشد]) ﴾

[ [نحل: 8] ]

این در دوران پیامبر بوده و پیامبر غیب دان نبوده است. اما اگر این سخن سخن پیامبر می بود آیه اینجا تمام می شد. اما سخن خداوند است و می فرماید:

﴿ ﴿وَيَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾

 (آنچه را نمیدانید مى ‏آفريند) ﴾

[ [نحل: 8] ]

وقتی انسان هواپیمایی سوار می شود. این هواپیما در زیر مجموعه این سخن قرار می گیرد:

﴿ ﴿وَيَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ 

 (آنچه را نمیدانید مى ‏آفريند) ﴾

[ [نحل: 8] ]

وقتی سوار کشتی یا قطار یا خودرویی پرسرعت می شود. خداوند می فرماید:

﴿ ﴿مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ﴾ 

 (ما هيچ چيزى را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكرده‏ ايم) ﴾

[   [انعام: 38] ]

 این آیه دوم . 

3- مرجعیت اسلام کتاب وسنت است:

 در آیه سوم خداوند متعال می فرماید:

﴿ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ 

 (اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد) ﴾

[ [نساء : 59] ]

قطعا: خداوند را با قرآن و پیامبر را با سنت وی پیروی کنید. و اولی الامر، و اولی الامر کیست؟

 امام شافعي می گوید:

(( ((هم العلماء الذين يعرفون الأمر، وهم الأمراء الذين كلِّفوا بتنفيذ الأمر)) 

 ((آنان علمایی اند که امر را می شناسند و امیرانی اند که مکلف به اجرای امر شده اند)) ))

یک طرف می داند و اختیاری ندارد و طرفی دیگر اجرا می کند و نمی داند و هر دو همدیگر را کامل می کنند. خداوند می فرماید:

﴿ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾

 (اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد) ﴾

[ [نساء : 59] ]

 علما و امیران. می فرماید:

﴿ ﴿فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ﴾

 (پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد) ﴾

[ [نساء : 59] ]

 داور دینی کیست؟ می فرماید:

﴿ ﴿فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ﴾

 (آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد) ﴾

[ [نساء : 59] ]

اگر اختلافی در یک مساله میان مومنان و علمایشان و میان مومنان و امیرانشان رخ دهد مرجع و داور کیست؟ کتاب خدا و سنت رسول الله. خداوند می فرماید:

﴿ ﴿فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ﴾ 

 (پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد) ﴾

[ [نساء : 59] ]

حقیقتی که ناگزیر باید دانست:

اکنون یک حقیقت مهم را برایتان بیان می کنم. آیا شایسته است خداوند سخنی بیهوده بگوید؟

محال است، وقتی خداوند می فرماید:

﴿ ﴿فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ﴾

 (آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد) ﴾

[ [نساء : 59] ]

اگر این قرآن کامل نیست تمام نیازهای انسان را پوشش نمی دهد و مشکلی پیش آمده و آمدیم تا به خداوند بازگردانیم اما چیزی در قرآن نمی یابیم معنایش این است که این آیه بی معنا است؟

یک نکته ی قطعی: هر مساله ای که انسان تا روز قیامت از آن رنج ببرد در کتاب خدا و سنت رسول الله پاسخ روشنی برایش وجود دارد. این یک دین کامل مطلق است. اگر چنین نبود این آیه بی معنا بود. هر سوالی در ذهنت وجود داشته باشد در این کتاب می یابی.

اکنون: سوالی پرسیدی و پاسخی نیافتی، سخن من اشتباه است. هر سوالی به ذهنت برسد در این کتاب وجود دارد. سئوالی پرسیدی و کتاب را باز کردی و پاسخی نیافتی. صفحه صفحه و واژه به واژه و آیه به آیه گشتی یعنی: سخن من درست نیست؟ خداوند می فرماید:

﴿ ﴿فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ﴾ 

 (پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد) ﴾

[ [نساء : 59] ]

 یعنی در هر موضوعی. خداوند می فرماید:

﴿ ﴿فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ﴾

 (آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد) ﴾

[ [نساء : 59] ]

اگر بخواهیم آن را به قرآن باز گردانیم و چیزی پیدا نکنیم معنایش این است که این آیه بیهوده است. این درباره ی خداوند محال است.

این آیه حتما تاکیدی بر این است که: تمام مسائل اجتماعی، اقتصادی، شخصی، روابط، معاملات، ریشه در کتاب خداوند دارد و جزئیات آن در سنت رسول الله است، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم موظف شد تا آنچه بر او نازل می شود را برای مردم تبیین کند. این روشن است .

اهمیت این آیات :

این آیات بسیار مهم است. هر کسی –حتی تاجر- باید منبعی برای دانش، اعتقادات و تصورات خود داشته باشد. اگر در آن چیزی خلاف کتاب وسنت بود باید آن را حذف کند و رهایش نماید. انسان گاهی بدون تحقیق و از روی ناخودآگاهی چیزی را می پذیرد.

مثلا ممکن است انسانی در سرمای شدید زمستان وارد حمام شود و در آن شیر آب گرم و سرد باشد. شیر آب سرد غیر قابل تحمل است. اگر فکر کند تمام ثواب در سختی است و به جای اینکه با آب گرم وضو بگیرد با آب سرد وضو بگیرد آیا پاداشی دارد؟ هرگز پاداش نمی گیرد. دلیل: هر چیزی که پیامبر به آن اشاره نموده از سوی خداوند است. خداوند می فرماید:

﴿ ﴿إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى﴾

 (اين سخن بجز وحيى كه وحى مى ‏شود نيست) ﴾

[ [نجم: 4] ]

4- اگر تنگنا پیش آید گشایش یابد:

 از ابْنِ عَبَّاسٍ روایت است که گفته است:

(( ((بَيْنَا النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَخْطُبُ, إِذَا هُوَ بِرَجُلٍ قَائِمٍ, فَسَأَلَ عَنْهُ, فَقَالُوا: أَبُو إِسْرَائِيلَ, نَذَرَ أَنْ يَقُومَ وَلَا يَقْعُدَ, وَلَا يَسْتَظِلَّ, وَلَا يَتَكَلَّمَ, وَيَصُومَ, فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: مُرْهُ فَلْيَتَكَلَّمْ, وَلْيَسْتَظِلَّ, وَلْيَقْعُدْ, وَلْيُتِمَّ صَوْمَهُ)) 

 ((در حالی که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم سخنرانی می نمودند ناگهان مردی را دیدند که ایستاده است در باره ای ایشان پرسیدند که چرا ایستاده است (صحابه) گفتند:این ابواسرائیل است نذر نموده که در جلوی افتاد ایستاده وننشیند و در سایه هم نرود وبا کسی سخن (نیز) نگوید و روزه بگیرد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: به او دستور دهید که باید که سخن بگوید و به سایه برود و بنشیند ولی روزه اش را تکمیل کند و به اتمام برساند)) ))

 از أَنَسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ روایت است:

(( ((أَنَّ رسولَ الله صلى الله عليه وسلم رَأَى شَيْخًا يُهَادَى بَيْنَ ابْنَيْهِ, قَالَ: مَا بَالُ هَذَا؟ قَالُوا: نَذَرَ أَنْ يَمْشِيَ, قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَنْ تَعْذِيبِ هَذَا نَفْسَهُ لَغَنِيٌّ, وَأَمَرَهُ أَنْ يَرْكَبَ)) 

 ((نبي اكرم (ص) پيرمردي را ديد كه به كمك دو پسرش، تلو تلو خوران راه مي رفت. فرمود: «اين را چه شده است»؟ گفتند: نذر كرده است كه پياده به حج برود. رسول الله فرمود: «خداوند نيازي ندارد كه اين شخص، اين همه خود را به زحمت اندازد». و دستور داد تا سوار شود (و به حج برود).)) ))

[ [بخاری ومسلم  در صحيح وابو داود وترمذی ونسائي در سنن خود از انس بن مالک] ]

یک اصل اساسی: سختی در اسلام خود به خود خواسته نمی شود و نمی توان با سختی خداوند را پرستید زیرا خداوند می فرماید:

﴿ ﴿وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ﴾ 

 (و در دين بر شما سختى قرار نداده است) ﴾

[ [حج : 78] ]

اگر تنگنایی بوجود آید گشایش حاصل می شود. این یک اصل است. کسانی که باور به خودآزاری دارند و خود را به کارهایی که تابش را ندارند وا می دارند و خود را از خورد و نوش محروم می کنند و کسانی که ازدواج نمی کنند و نمی خورند، اینان مخالف روش الهی اند و در حدیث از انس بن مالک روایت شده که:

(( ((جاء ثلاثةُ رَهْطٍ إلى بُيوت أزواج النبي صلى الله عليه وسلم، يسألون عن عبادة النبي صلى الله عليه وسلم، فلما أخْبِروا كأنَّهم تَقَالُّوها، قالوا: فأينَ نَحنُ مِن رسول الله صلى الله عليه وسلم، وقد غُفِرَ له ما تقدَّم من ذنبه وما تأخَّر؟ قال أحدُهم: أمَّا أنا فأصَلِّي اللَّيلَ أبداً، وقال الآخرُ: وأنا أصُومُ الدَّهرَ ولا أفُطِرُ، وقالَ الآخرُ: وأنا أعْتَزِلُ النِّساءَ ولا أتَزَوَّجُ أبداً، فجاءَ رسولُ الله صلى الله عليه وسلم إليهم، فقال: أنتم الذين قُلتم: كذا وكذا؟ أمَا والله، إنِّي لأخْشاكم لله، وأتقاكم له، ولكني أصُومُ وأفْطِرُ، وأصَلِّي وأرْقُدُ، وأتَزَوَّجُ النِّساءَ، فَمَن رغِبَ عَنْ سُنَّتِي فليس منِّي)) 

 ((سه شخص به خانه های زنان پيامبر صلی الله عليه وسلم آمده از عبادت پيامبر صلی الله عليه وسلم پرسش نمودند. چون بر ايشان گفته شد، گويا آن را کم شمرده گفتند: ما با پيامبر صلی الله عليه وسلم چه مناسبتی داريم، در حاليکه گذشته و آينده شان بخشيده شده؟ يکی از ايشان گفت: من هميشه در تمام عمر تمام شب را نماز می گزارم. ديگری گفت: من تمام عمر روزه مي گيرم و سومی گفت: من از زن ها دوری گزيده و هرگز ازدواج نمی کنم. رسول الله صلی الله عليه وسلم آمده فرمود: شما همان کسانی هستيد که چنين و چنان گفتيد؟ اما به خدا سوگند که من از همه ی شما از خدا بيشتر ترسيده، و از همه ی شما پرهيزگارترم. و من هم روزه می گيرم و هم نمی گيرم و نماز می خوانم و هم می خوابم و با زنان ازدواج می کنم، و کسي که از سنت من روی گرداند از من نيست.)) ))

[ [بخاری ومسلم  در صحيح  وترمذی ونسائي در سنن خود از انس بن مالک] ]

شاعری در معره ظهور کرد. گوشت را بر خود حرام کرد. و با این کار از حدود الهی و روش الهی تجاوز کرد. این آیه چهارم .

5- منظور از راه راست در این آیه:

 خداوند می فرماید:

﴿ ﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً﴾

 (و [بدانيد] اين است راه راست من پس از آن پيروى كنيد) ﴾

[ [انعام: 153] ]

به همین مناسبت: راه راست کوتاه ترین راه است. راه راست کوتاه ترین راه رسیدن به خدا است. این راه تو را مستقیم نزد خداوند می برد.

یک نکته بسیار زیبا: خودتان را به راستی و امانت داری وپاکدامنی و پایداری و عدم خیانت و عدم فریبکاری و پرهیز از ناحق و قناعت به آنچه دارید، متعهد کنید. آنگاه: شما هدایت شده اید. آنگاه: شما با خدایید. آنگاه: شما در کنف خداوند هستید.. شما را توفیق می دهد و حفظ می کند. می فرماید:

﴿ ﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ﴾ 

 (و [بدانيد] اين است راه راست من پس از آن پيروى كنيد و از راه ‏ها[ى ديگر] كه شما را از راه وى پراكنده مى‏ سازد پيروى مكنيد) ﴾

[ [انعام : 153] ]

راه راست نیست و پرپیچ وخم و طولانی است و به بن بست می خورد.

انسانی را تصور کنید که در راه می رود ناگهان می بیند راه بسته است آیا احساس ناکامی شدیدی نمی کند. همه ی مردم اکنون فکر می کنند: راه سعادت پول است. پول را از حلال و حرام بدست می آورد و چه منطقی و چه غیرمنطقی آن را کسب می کند. به شکل پذیرفته شده و نامتعارف بدست می آورد. چنین پنداشته است. بعد از مدتی روشن می شود که پول همه چیز نیست و حتی روشن می شود که پول هیچ چیزی نیست.

گاهی: شخصی در چهل سالگی مرگش فرا می رسد و از یک یا دو هفته پیش جوانی در اوج جوانی و سی وهشت ساله صاحب هفت خواهر و نیز دارای زن جوان و دو پسر در سلامتی کامل در چند دقیقه تبدیل به یکی از ساکنان قبرها شد. ایست قلبی. این بیماری بدون هیچ عاملی گسترش یافته است. از  ده یا بیست سال است که بیماری های قلبی سالخوردگان را مبتلا می کند اکنون سطح به سی وسه و سی و دو و حتی بیست و هشت ساله ها رسیده است. گرفتگی عضلات قلب، در سی وچهار سالگی و سی وشش سالگی. اشخصی کاملا سالم است ناگهان در یک لحظه زیر خاک می رود. خداوند می فرماید:

﴿ (و [بدانيد] اين است راه راست من پس از آن پيروى كنيد و از راه ‏ها[ى ديگر] كه شما را از راه وى پراكنده مى‏ سازد پيروى مكنيد) ﴾

[ [انعام : 153] ]

6- دلیل محبت به خدا اطاعت از رسول خدا است :

 و می فرماید:

﴿ ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي﴾

 (بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد) ﴾

[ [آل عمران: 31] ]

ادعی محبت بسیار آسان است. هر کسی ادعا می کند. اما باید دلیل داشت. دلیل محبت شما به خداوند اطاعت از رسول الله است. خداوند می فرماید:

﴿ ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ﴾

 (بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد) ﴾

[ [آل عمران: 31] ]

ای برخی از آیاتی بود که تاکید می کند: نباید به دین چیزی اضافه یا کم شود،

(( ((كُلُّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ، وَكُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ، وَكُلُّ ضَلاَلَةٍ فِي النَّارِ)) 

 «هر جدیدی بدعت است و هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش است» ))

[ [مسلم  در صحيح  ونسائي در سنن خود از عبدالله بن جابر] ]

یک پرسش که باید پرسید:

چه کسی نخستین خودرو را یادش می آید؟ بسیار خنده دار است. از جلو روشن می شد. یادتان می آید. بوق آن خارج از ماشین بود. چراغ ها مانند فانوس بود. صفحه کیلومتر نداشت. یکنواخت حرکت می کرد. نخستین قطار اختراع شد. صاحب آن شخصی را موظف به رفتن در جلوی آن کرد. مردم از آن می ترسیدند. اگر کسی جلوی قطار راه برود، سرعت قطار چقدر است؟

اکنون: سرعت های عجیب وجود دارد. کانکورد اقیانوس اطلس را در دو ساعت می پیماید. دنیا ساخت بشر است. مطلوب این است که آن را تغییر و بهبود ببخشیم. مساجدی وجود دارد و در آن نور و تهویه و کولر و بخاری و آب گرم و سرد وجود دارد. اشکالی ندارد. تحول در دنیا خوب است اما در دین هیچ تغییری وجود ندارد.

مضمون این احادیث:

 از أَبِي هُرَيْرَةَ, از رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ روایت است که فرمود:

(( ((إِنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ عَلَى رَأْسِ كُلِّ مِائَةِ سَنَةٍ مَنْ يُجَدِّدُ لَهَا دِينَهَا)) 

 ((خداوند برای این امت در هر صد سال کسی را بر می انگیزد که دینش را اصلاح کند)) ))

[ [ابو داود در سنن خود از ابي هريره] ]

 معنای اصلاح در این حدیث چیست؟ .

برایتان مثالی می زنم: ایستگاه حجاز را می شناسید. پند سال پیش یک دستگاه مدرن آوردند و هر چه در بیست سال گذشته به آن چسبیده بود را پاک کردند. بتن ها را کندند. اصلاح دین این است که آنچه از آن نباشد را دور کنند. فلانی مصلح است. یعنی شما را به اصل دین و صفای دین و پاکی و سادگی دین باز گرداند. ما دین را پیچیده کرده ایم. دین ساده است. ما آن را غیرمنطقی کرده ایم. دین دلایلی دارد. ما گفتیم: ایمان چنین است.

پس اصلاح در دین: یعنی دین را به اصل آن بازگردانید. زواید را از آن حذف کنید. این اصلاح است. مبادا و مبادا: گمان کنید که اصلاح یعنی بنا را دگرگون کنید. یک اتاق به آن بیفزاییم. یک طبقه دیگر اضافه کنیم. خیر، دین به این معنا اصلاح پذیر نیست. اصلاح دین یعنی آن چه به در و دیوار آن چسبیده را پاک کنید.غبار سال های دراز را از آن بزدایید. بسیاری از ساختمان ها با دستگاه های بتن ریز به شکل اول خود بازگشته اند. سنگ سیاه حاصل از دود ماشین ها سفید شده است. از دود دی اکسید کربن سیاه شده است. وقتی چسبندگی ها را از آن بزداییم این اصلاح و تازه شدن می باشد.

پس اگر گفتید: تجدید در دین یعنی: فرایند حذف اضافات آن. این تجدید در دین است. دین اضافه بردار نیست.

 از عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا روایت شده که گفته است:

(( ((قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: مَنْ أَحْدَثَ فِي أَمْرِنَا هَذَا مَا لَيْسَ فِيهِ فَهُوَ رَدٌّ)) 

 ((رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: هر کس در دین ما چیز جدیدی بیاورد که در آن نیست پس مردود است)) ))

آیا اصحاب یک تازیانه ی پهن خریدند و کلاهی گذاشتند و پیرامونش مانند چتر گرد آمدند؟ این دین است؟ آیا کسی از اصحاب چاقو آورد و در شکم خود فرود کرد و از طرف دیگر بیرون آمد؟ آیا این دین است؟ خیر، این دین نیست. این بدعت هایی است که خداوند آن را نیافریده. بنابراین تجدید این است که بدعت ها را از دین بزدایید. زیرا:

(( ((كُلُّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ، وَكُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ، وَكُلُّ ضَلاَلَةٍ فِي النَّارِ))

 «هر جدیدی بدعت است و هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش است» ))

من به همه برادران بزرگوار سفارش می کنم: هر چیزی را در دین با دلیل قبول کنید. هیچ چیزی را هم بی دلیل رد نکنید. با دلیل بپذیرید و با دلیل هم رد کنید. اگر دلیل نباشد هر کس هر چه بخواهد می گوید.

باری به دیدن یک برادر بزرگوار در ساختمان اوقاف رفتم، به من گفت: در تمام شام ساختمان اوقاف بالاتر است. طبقه دهم است و از چهار جهت باز است. گفت: این شهری که دیده می شود مال من است. اما بی دلیل گفت. سخن گفتن زود می شود اما اگر دلیل نباشد: هر کس هر چه خواهد می گوید. مهم این است که دلیل داشته باشید .

بنابراین: اگر نقل می کنید درست نقل کنید و اگر ادعا می کنید دلیل بیاورید .

خودتان را طوری عادت دهید که عقل شما روشمند باشد. هزاران داستان. هزاران خرافات. هزاران اضافه. هزاران تحلیل. هزاران مطلب پراکنده. اگر هر سخنی که هر کس بگوید از دین محسوب شود دین خنده دار می شود. دین بسیار گسترده می شود. دین اما پیراسته است.

بنابراین: هر چه از صاحب این گنبد سبز به ما رسیده روی چشم و هر چه از دیگران آمده خیر، ما هم انسان هستیم آنان هم انسان هستند. هر انسانی قابل تصدیق و تکذیب است بجز صاحب این گنبد سبز.

ما قرآن را داریم. ما حدیث را داریم. این دین ما است. هر چیزی در کتاب و سنت باشد روی چشم و هر چیزی که خلاف کتاب و سنت باشد  مردود است. این درس امروز بود .

 حديثی دیگر: از جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ روایت شده که گفته است:

(( ((كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِذَا خَطَبَ, احْمَرَّتْ عَيْنَاهُ, وَعَلَا صَوْتُهُ, وَاشْتَدَّ غَضَبُهُ, حَتَّى كَأَنَّهُ مُنْذِرُ جَيْشٍ, يَقُولُ: صَبَّحَكُمْ وَمَسَّاكُمْ, وَيَقُولُ: بُعِثْتُ أَنَا وَالسَّاعَةُ كَهَاتَيْنِ, وَيَقْرُنُ بَيْنَ إِصْبَعَيْهِ السَّبَّابَةِ وَالْوُسْطَى, وَيَقُولُ: أَمَّا بَعْدُ, فَإِنَّ خَيْرَ الْحَدِيثِ كِتَابُ اللَّهِ, وَخَيْرُ الْهُدَى هُدَى مُحَمَّدٍ, وَشَرُّ الْأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا, وَكُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ, ثُمَّ يَقُولُ: أَنَا أَوْلَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ, مَنْ تَرَكَ مَالًا فَلِأَهْلِهِ, وَمَنْ تَرَكَ دَيْنًا أَوْ ضَيَاعًا فَإِلَيَّ وَعَلَيَّ)) 

 ((رسول الله ﷺ وقتی خطبه می خواند چشمانشان قرمز می شد و صدایش بالا می رفت و غضبش زیاد می شد گویا که لشکری را (برای جنگ) انذار (ترساندن) می کرد و می گفتند: بر شما روز و شب می گذرد و می گفت من مبعوث شدم (به پیامبری) در حالی که قیامت مانند (نزدیکی) این دو انگشت (نزدیک است) و بین انگشت سبابه و وسطایشان را جمع می کردند و می گفت اما بعد (از اقوال گذشته) همانا بهترین حدیث (کلام) کتاب الله (قرآن) و بهترین هدایت ها، هدایتی است که محمّد ﷺ آورده است و بدترین امور نوپیداهای آن می باشد و هر بدعتی گمراهی است. و می فرمود: من از هر مومنی نسبت به خودش اولی تر هستم و هر کس چیزی به ارث گذارد از خانواده اش است و هر کس دینی داشته باشد یا چیزی از دست دهد پس از من و بر من است)) ))

[ [مسلم  در صحيح  ونسائي در سنن خود از عبدالله بن جابر] ]

و از خداوند سبحان می خواهم در سطح این آیات باشیم. چیزی را بدون دلیل نپذیریم و بدون دلیل رد نکنیم. اما شما معیار دارید. زیرا مقوله های دینی بسیار بزرگ است. و تنها زمانی به یک اصل یکسان می رسیم که به کتاب و سنت برگردیم. و تنها با دقت در روش الهی به یکپارچگی می رسیم اما هر انسانی که یک سخن بگوید و آن را بگیریم این پایان کار نیست .

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر